سیمای حجاب و فواید آن در عقل و نقل

پدیدآورمحمدعلی تابعیمحمد اکبری بورنگ

نشریهمجله بانوان شیعه

شماره نشریه10

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1628 بازدید
سیمای حجاب و فواید آن در عقل و نقل

محمد علی تابعی1 - محمد اکبری بورنگ2

چکیده

سیمای حقیقی حجاب، حضور در لباسی است که زن با مدد آن بتواند بدون آسیب‏های اجتماعی و روحی به انجام وظایف دینی و اجتماعی خود همت گمارد. دلایل عقلی برای فواید و آثار حجاب و عفاف فراوان است و در متون دینی نیز نقل‏ها و روایات معتبر بسیاری برای بیان کم و کیف این آثار و فواید حجاب و عفاف موجود است که از آن جمله می‏توان امنیت اجتماعی، تعالی معنوی، سلامت روحی و بهداشتِ جنسی، آرامش و استحکام خانواده را برشمرد. حجاب ضمن تأثیر بر سلامت اخلاقی جامعه، پاکی و طهارت و ارتقای شخصیت زن، نه تنها مانع آزادی او نمی‏شود، بلکه به او نقش دفاعی در برابر آسیب‏های فردی و اجتماعی می‏بخشد.

کلیدواژه‏ها:

حجاب، عفاف، فایده، عقل، نقل، زن، اجتماع.

مقدمه

یکی از نیازهای حقیقی و مسلم در زمینه‏های تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئله حجاب و عفاف است؛ هرچه الگوهای حجاب دارای مراتب عالی‏تر و متعالی‏تری باشند، تأثیر بیشتری بر معنویت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هر چه حجاب فردی و اجتماعی متعالی‏تر باشد، نورانیّت، تقدّس و حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر خواهد بود و هر چه خلأ در این زمینه محسوس‏تر باشد، مشکلات و آسیب‏های سلامت و رشد و امنیّت فردی و اجتماعی فزون‏تر است.
هر چند مسئله حجاب و عفاف به ظاهر یک مسئله کُهن و تکراری است، ولی ابعاد نوینی دارد که با هر کلمه و هر سخنی می‏توان بعضی از این زوایا را اصطیاد نمود. یکی از راه‏های گسترش و توسعه حجاب و عفاف این است که به کاوش و پیشینه‏یابی و تبارشناسیِ فواید و آثار حجاب و عفاف بپردازیم و آن را در قالب‏های گوناگون به جامعه ارائه دهیم. استفسار و استقراء از فواید حجاب و بازخوانی سطور پیدا و ناپیدای آثار آن، سبب توسعه و تعمیق و تحکیم مبانی آن در قلوب می‏شود. مسئله حجاب و عفاف در عقل و نقل شاخصه‏یابی و تأکید شده است در مقاله حاضر، با مروری بر اهم فواید آن سعی بر اثباتِ حقانیت و لزوم مسئله حجاب و عفاف شده است.

سیمای حقیقی مسئله حجاب

«از نظر اسلام محدودیت کامیابی‏های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می‏کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می‏گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می‏شود ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
حجاب در اسلام از یک مسئله کلی‏تر و اساسی‏تر سرچشمه می‏گیرد و آن این است که اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی ـ چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر ـ در محیط خانوادگی و در کار به ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است؛ بعضی از آنها جنبه روانی دارند و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی، بعضی مربوط به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او» (مطهری، 1373، ص 82).

حجاب یک قانون الهی

امروزه شناخت انسان موضوع تحقیقات وسیع و دامنه‏داری است که با اشتیاق دنبال می‏شود؛ ولی هنوز هزاران سؤال درباره انسان بی‏پاسخ مانده است و به قول دکتر الکسیس کارل، همچنان «موجودی ناشناخته» است.
موریس مترلینگ که برکسول فیلسوف معروف، او را سقراط عصر حاضر نامیده است، می‏گوید: من چقدر باید تکرار کنم که چیزی نمی‏دانم و چقدر باید تکرار کنم که هیچ کس چیزی نمی‏داند؛ زیرا اگر کسی چیزی می‏دانست، تا کنون دانستی‏ها را به همه گفته بود و همه از اسرار جهان مطلع می‏شدند.
به همین جهت تنها قوانین الهی که با احاطه کامل بر ابعاد وجودی انسان و ارزیابی همه‏جانبه و همسو با سیر تکامل هستی وضع می‏گردد، خواهد توانست سعادت انسان را تأمین نماید. مسلما پیروی قوانین الهی فواید بی‏شماری را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد و نادیده گرفتن هر یک از آن پیامدها و زیان‏های بی‏شماری را به دنبال خواهد داشت. آری بهترین آفریدگار برای بهترین آفریده، بهترین قانون را برای تنظیم زندگی ارائه کرده است. [یکی از این قوانین قانون حجاب است] که از احکام ضروری اسلام می‏باشد و همه فرق اسلامی به آن اعتقاد داشته، بلکه هر کس با اسلام اندکی آشنایی داشته باشد آن را جزء اولین قوانین الهی می‏یابد که با توجه به اهمیت حجاب، قرآن و روایات تأکید فراوانی بر حفظ آن نموده‏اند و فقهای شیعه منکر او را محکوم به کفر دانسته‏اند. بی‏تردید قوانین الهی از تنگ‏نظری و کوته‏بینی، سطحی‏نگری و تعصب مبرا می‏باشد و برای خود فلسفه‏ای دارد (محمدی آشنایی، 1370، ص 32).
امام خمینی رحمه‏الله در مورد حجاب می‏فرماید: «اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد و منکر ضروری محکوم به کفر است؛ مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست» (همان).

حجاب احیاگر ارزش‏های متعالی

«اگر زنان دارای حجاب باشند، همه مثل هم می‏شوند. امتیازات ظاهری و زیبایی‏های جسمی، زیور و مقام محو می‏گردد. آن‏گاه ذهن‏ها متوجه ارزش‏های واقعی نظیر علم، ادب، هنر و اخلاق می‏شود و در تحصیل آنها کوشا می‏گردد؛ در نتیجه استعدادها شکوفا و جامعه راه ترقی و پیشرفت را به‏سرعت طی خواهد نمود. آری از آن جهت که حجاب احیاگر ارزش‏های معنوی است، اسلام پوشش از بیگانه را ملاک برتری زن معرفی کرده است» (همان، ص 41).
پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «ان خیر نسائکم العفیفه المولود المتبرجه مع زوجها الحصان مع غیره»: بهترین زنان شما زنان باعفت غیر عقیمی هستند که تنها برای شوهرانشان خود را می‏آرایند و در مقابل بیگانه کاملاً پوشیده‏اند.
پیامبر در حدیثی دیگر فرمودند: آیا بدترین زنان را به شما معرفی بکنم؟ بدترین زنان شما زنانی هستند که در برابر بیگانه آراسته‏اند، ولی نزد شوهر پوشیده‏اند (کلینی، 1381، ج 5، ص 324ـ325).
هان ز اغیار بپوشان رخ زیبا زنهار*** نرسد میوه در آن باغ که دیوارش نیست
(محمدی آشنایی، 1373، ص 41)

حجاب لباس حضور نزد پروردگار

«نظام آفرینش به گونه‏ای طراحی شده است که هر موجودی در آن مسئولیتی دارد. این مسئولیت با طبیعت و کیفیت وجودش تناسب کامل دارد. زیرا؛ ایفای هر مسئولیتی متوقف بر عطایا و مواهب مناسب و لازم برای آن مسئولیت است. پروردگار جهان بر اساس داده‏های طبیعی و فطری انسان مسئولیت‏هایش را تنظیم فرموده است و با اعطای اختیار، انسان را در انتخاب راه آزاد گذاشته است.
دست تدبیر آفرینش عفت و حیا را در نهاد زن، فطری ساخت؛ بنابراین ایفای همه مسئولیت‏های زن متوقف بر حفظ این امر فطری است؛ به‏همین جهت خداوند حجاب را واجب نمود تا امر درونی با حفاظ بیرونی محفوظ گردد و زن برای انجام وظایف طبیعی اجتماعی خود مهیا شود. آری خداوند می‏خواهد این موجود لطیف را با حجاب بینند و او را با این پوشش دوست دارد. چه زیباست پیوند میان خدا و بنده‏اش! به همین جهت آنگاه که زن در پیشگاه معبودش حاضر می‏گردد و به نمازی می‏ایستد تا با خدایش سخن بگوید، باید حجاب را به طور
کامل رعایت نماید تا نماز و نیایشش صحیح بوده و مقبول خداوند قرار گیرد» (خمینی، ج 1، ص 142).
بدین‏سان حجاب از خود بیگانگی جلوگیری می‏کند و مقدمه خودشناسی و در نتیجه خداشناسی و قرب به حق تعالی می‏گردد.
حجاب پرچم اسلام است و زنان پرچمدار آن؛ حجاب تعظیم شعائر اسلامی است: «ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ» (حج: 32): و هر کس شعائر خداوند را تعظیم کند، این امر نشانه پاکی قلب و تقوای درونی اوست.
بنابراین حجاب بهترین و تنها لباس حضور در پیشگاه پروردگار است (محمدی آشنایی، 1370، ص 80).

رعایت حجاب

1. پاسخی است به ندای درونی فطرت؛
2. نشانه تمدن است نه ارتجاع؛
3. در همه ملل رواج دارد و فرهنگ ملی ماست؛
4. شخصیت و احترام زن را فزونی می‏بخشد؛
5. مایه سلامت جسم و آرامش روانی است؛
6. مجوز ورود زن به جامعه است نه مانع آن؛
7. باعث استحکام و افزایش نهاد خانواده می‏باشد؛
8. عامل استواری جامعه و زمینه‏ساز ترقی آن می‏باشد؛
9. احیاگر ارزش‏های متعالی می‏باشد؛
10. جاذبه زن را بالا می‏برد و استعدادهای ادبی را شکوفا می‏سازد؛
11. اجرای قانون الهی است و رضایت خداوند را به همراه دارد (همان، ص 105).

توصیه‏های اخلاقی

روایات زیادی وجود دارد که می‏توان آنها را توصیه اخلاقی به مردان نسبت به زنان شمرد که از خطرهای تماس مردان با زنان آگاه باشند. امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام به فرزندش امام مجتبی علیه‏السلام چنین توصیه می‏فرماید: «واکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن، فإن شده الحجاب ابقی علیهن و لیس خروجهن بأشد من ادنالک علیهن من لا یوثق به علیهن و ان استطعت این لا یعرفن غیرک فافعل»؛ یعنی تا می‏توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی‏کند؛ همان‏طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، آوردن مرد بیگانه به داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه به او دادن نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که [همسرت] جز تو مرد دیگری را نشناسد، چنین کن» (رضی، 1379، ص 319).
با توجه به این روایت و روایات دیگر می‏توان دریافت که آنچه اسلام دست‏کم به صورت یک امر اخلاقی توصیه می‏کند، این است که تا حد ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد.
جامعه امروز زیان‏های اجتماعی مختلط را به چشم خود می‏بیند. اثر دوش به دوشی‏ها این است که هر دو همدوش را از کار باز می‏دارد و هر یک را به جای توجه به کار، متوجه همدوش می‏کند تا آنجا که غالبا این همدوشی‏ها به هماغوشی منتهی می‏گردد.
حدیثی نیز از حضرت زهرا علیهاالسلام وجود دارد که می‏توان آن را نیز همین‏طور تفسیر کرد و آن چنین است: روزی رسول خدا از مردم پرسیدند: چه چیزی برای زن از هر چیز بهتر است؟ کسی نتوانست پاسخ بگوید. حسن بن علی علیه‏السلام کودک و در مجلس حاضر بود. قصه را برای مادرش زهرا علیهاالسلام نقل کرد. زهرا فرمود: از همه چیز بهتر برای زن این است که مرد بیگانه‏ای او را نبیند و مرد بیگانه‏ای هم او را نبیند. این حدیث نیز ترجیح دور بودن زن و مرد را بیان می‏کند (حرعاملی، 1375، ج 3، ص 9 / قزوینی، 1377، ص 330 / روحانی علی‏آبادی، 1378، ص 755).
رسول اکرم به علی علیه‏السلام فرمود: «یا علی اول نظره لک و الثانیه علیک لا لک؛ یعنی اولین نگاه از آنِ تو است، اما نگاه دوم به زیانت می‏باشد نه به سودت» (حر عاملی، 1370، ج 20، ص 194).
این حدیث در مقام توصیه ترک نظر شهوانی و کامجویی‏ای است که قطعا حرام است. امام صادق علیه‏السلام فرمود: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم نظره اورثت حسره طویله»: نگاه کردن تیری است زهرآلود از ناحیه شیطان (حر عاملی، 1370، ج 3، ص 24).
در حدیث دیگر آمده است: «زنا العینین النظر»: زنای دو چشم، نگاه است (کلینی، 1381، ج 5، ص 559 / حرعاملی، همان).
این دو حدیث نیز ناظر به نگاه‏های شهوت‏آلود است و ممکن است توصیه اخلاقی باشد به احتیاط. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «ایها امراه وضعت ثیابها فی غیر بیت زوجها فقد هتکت ستر ما بینها و بین‏الله عزوجل»: هر زنی که لباس خود را جز در خانه شوهر بیرون آورد، پرده‏ای را که میان او و خداست پاره کرده است.
در حدیث دیگر می‏فرماید: «الا لا یخلقون رجل بامرأه الا کان ثالثهما الشیطان»: بدانید که هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نمی‏کند، جز آنکه سومی آنها شیطان است (فرید تنکابنی، 1376، ص 348ـ349).
پیامبر می‏فرماید: «لعن‏الله عزوجل یلبسه المرأه و المرأه یلبس یلبسه الرجل»: خداوند مردی را که چون زن لباس پوشد، و زنی را که چون مرد لباس پوشد، لعنت کند (همان، ص 352).
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «عفوا عن نساء الناس تعف نساءکم تعف نساءکم و بروا آباءکم تبرکم ابناؤکم و من أتاه أخوه. متنصلا فلیقبل ذلک محقا کان او مبطلا، فان لم یفعل لم یرد علی الحوض»: نسبت به زنان مردم عفت کنید تا زنانتان عفیف بمانند. با پدران خویش نیکی کنید تا فرزندانتان با شما نیکی کنند. هر کس برادرش به‏عذرخواهی پیش وی آمد، باید عذر وی را حق باشد یا باطل، بپذیرید و اگر نپذیرد بر سر حوض به نزد من نیاید (همان، ص 357).
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : «النظره سهم مسموم من سهام ابلیس»: نگاه بد تیری زهرآگین از تیرهای شیطان است (همان، ص 631). پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: «دو گروه از دوزخیان را [هنوز] من ندیده‏ام: گروهی که تازیانه‏هایی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن می‏زنند و [گروه دیگر] زنانی که پوشش دارند، اما برهنه‏اند، کجراهه می‏روند و دیگران را نیز به کجروی تشویق می‏کنند، سرهایش همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی‏روند و بوی بهشت را نیز استشمام نمی‏کنند» (ری‏شهری، 1377، ص 995). از فتنه دنیا و فتنه زنان بپرهیزید زیرا اولین فتنه بنی‏اسرائیل از جانب زنان بود (بشر، 1380، ص 220).

فواید حجاب

1. حجاب و مسئولیت‏های اجتماعی

«هر فردی در برابر جامعه خود مسئول است. این مسئولیت، عام است؛ یعنی هم شامل زن‏ها می‏شود و هم شامل مردها.
پاره‏ای از مسئولیت‏های زنان به حجاب آنان بستگی دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، بار این‏گونه مسئولیت‏ها را بر دوش می‏گیرد و شخصیت و عظمتش بالا می‏رود؛ اما اگر جامه مقدس حجاب را از تن بدرد، از عهده انجام این‏گونه مسئولیت‏ها، برنمی‏آید» (مصطفوی، 1369، ص 45).

2. حجاب و سلامت اخلاق جامعه

همواره باید هرچه به سلامت اخلاق جامعه لطمه می‏زند، ریشه کن شود و هرچه سلامت اخلاق جامعه را تضمین می‏کند، تقویت گردد.
هرچه گرایش جامعه به حجاب شدت یابد، از مفاسد اخلاقی و اجتماعی، کاسته می‏شود. سلامت اخلاق جامعه، از اهداف عالیه اسلام است. پیامبر اکرم فرمودند: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»: من برای تمام کردن مکارم اخلاق، مبعوث شدم (همان). حجاب زن، به نص قرآن کریم، عفاف اوست و عفاف او، خدمتی است به سلامت جامعه.
زن با پوشش شرعی خود، خانواده را استوار و پابرجا می‏سازد و بیهوده، افراد را تحریک نمی‏کند و هوس‏ها را بر نمی‏انگیزد و مردها را به مفسده نمی‏کشاند. زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگ‏ترین و ارزنده‏ترین خدمات را به خانواده‏ها و جوان‏ها و بالاخره جامعه می‏کند؛ زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج می‏بخشد.
زنانی که جسم خود را پربهاتر از آن می‏دانند که اجازه دهند، هر چشمی از آن تمتع گیرد، هر هوسی بدان گرایش یابد، بر مسند والای فضیلت نشسته‏اند. کار این گونه زنان پیامبر گونه است؛ زیرا بعثت پیامبران، به منظور تکمیل و تتمیم اخلاق است.
اسلام از بی‏حجابی و بدحجابی بیزار و متنفر است؛ زیرا اینهایند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم، ضعیف و لگدمال می‏کنند. زنان باحجاب، خدمتگذار واقعی دین و اخلاق و زنان بی‏حجاب و بدحجاب، عامل براندازی و بنیان‏کنی دین و اخلاقند (همان، ص 52).

3. حجاب و شخصیت زن

«شخصیت، مجموعه افکار و عواطف و عادات و اخلاقیات یک انسان است و خلاصه هرچه به یک شخص مربوط می‏شود، بیرون از وجود او نیست و شخصیت اوست. تنها راه بالا بردن شخصیت زن را حجاب او می‏دانیم. اگر او به حجاب روی آورد، پایگاه خانواده‏گی‏اش قوی می‏شود. مردها، ناچار می‏شوند به زندگی خانوادگی خود، ارج نهند و به همسران خود واقعا توجه کنند.
علو شخصیت زن در این است که کمال همسری و کمال مادری و کمال اجتماعی را برای خود احراز کند. بی‏حجاب در بعد همسری و مادری، شکست خورده و در بعد فعالیت‏های اجتماعی، ابزار و بازیچه و ملعبه شده و خواه ناخواه سقوط کرده است» (همان، ص 52ـ55).
اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‏تر و با وقارتر و عفیف‏تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده می‏شود (مطهری، 1373، ص 59).
«به طور کلی اشیایی که در همه جا یافت می‏شود و دسترسی به آن به آسانی صورت می‏گیرد، از ارزش کمتری برخوردار است. از طرفی بشر همواره اشیای ذی‏قیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه می‏دارد و به شیوه‏ای خاص از آن مراقبت می‏نماید. اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی و دارای شخصیت کامل انسانی می‏داند، حجاب را همچون صدف بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیت معرفی کرده است. آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیبایی‏های جسمی خود می‏نمایند، در حقیقت زن را فاقد شخصیت و روح انسانی می‏شمارند که باید با تزیین و نمایش زیبایی‏های جسمی، منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. تجربه نیز این مطلب را ثابت کرده است.
قبل از ظهور اسلام، نه تنها زنان ارزشی نداشتند؛ بلکه داشتن یک دختر ننگ به حساب می‏آمد: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ» (نحل: 58) در چنین جامعه‏ای بی‏حجابی که علامت آن بی‏ارزشی بود، رواج داشت. اسلام مقام زن را بالا برد و شخصیت او را مورد تکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب حفظ و دوام این شخصیت را برای همیشه بیمه کرد (محمدی آشنایی، 1370، ص 35).
دکتر گوستاولوبون مورخ معروف فرانسوی می‏گوید: این مطلب نیز روشن شد که اسلام در بهبودی وضع زنان بسیار کوشیده است و نخستین مذهبی است که مقام زن را بالا برده و روی هم رفته زنان مشرق زمین از نظر مقام و احترام و شخصیت علمی و تربیتی و سعادت، بهتر از زنان اروپایی هستند. اسلام نه تنها زن را یک انسان کامل می‏داند، بلکه احترام به او را ملاک کرامت انسان معرفی می‏کند: «ما اکرام النساء الا الکریم و ما اهانهن الا اللئیم»: هرگز زنان را گرامی نمی‏دارند مگر کریمان با کرامت و به آنان اهانت نمی‏کنند مگر لئیمان بی‏ارزش (پاینده، 1373، ص 318).
بر این اساس، حجاب وسیله‏ای است در خدمت زن تا موفقیت خویش را در جامعه تحکیم کرده و شخصیت و احترام خویش را فزونی بخشد. قرآن در این زمینه می‏فرماید: «ای پیامبر به همسران و دخترانت و همه زنان مسلمان بگوی که روسری‏ها را به خویش نزدیک سازند تا [به عفاف] شناخته شوند و مورد آزار اوباشان قرار نگیرند. خداوند آمرزنده و مهربان است»: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیًما» (احزاب: 59).
عصمتیان را به مقام جلال*** جلوه حرام است مگر با حلال
ویلیام جیمز روان‏شناس معروف، در تأیید این مطلب چنین می‏گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی، مایه طعن و تحقیر است. این امر را به دختران خود یاد دادند (محمدی آشنایی، 1370، ص 35).

4. حجاب و استحکام خانواده

«شک نیست که هر چه موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود و بالعکس هر چیزی که باعث سستی رابطه زوجین و دلسردی آنان گردد، زیان‏مند است و باید با آن مبارزه کرد. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی‏که سیستم آزادی کامیابی، قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‏رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه‏گذاری می‏شود.
بنابراین زنان با حجاب خود موجب تحکیم خانواده شخصی و دیگران می‏شوند؛ چراکه با حجابشان اطمینان و اعتماد شوهرشان را به پاکی خود جلب می‏کنند و باعث تحکیم خانواده می‏گردند؛ اما نقش آنان در تحکیم خانواده‏های دیگر، بدین لحاظ است که مردان از تمتعات خارج از محدوده زناشویی محروم می‏شوند و طبعا به همسران خود بیشتر توجه می‏کنند (مطهری، 1373، ص 89 / مصطفوی، 1369، ص 56).

5. حجاب و آزادی زن

«اینکه زنان باید حجاب را رعایت کنند، زور و دستوری از ناحیه مردان نیست تا آزادی آنان را سلب کنند، بلکه وظیفه شرعی آنان است که حجاب را رعایت کنند. زنان با حجاب در فعالیت‏ها و رفت و آمدهای خود، آزادترند؛ زیرا مردان بوالهوس اطمینان دارند که اینها، طعمه و ملعبه نمی‏شوند؛ بنابراین کمتر بر آنها ایجاد مزاحمت می‏کنند.
زن با حجاب، مظهر عفاف شناخته شده است و لذا در خانه و خارج خانه مزاحمتی ندارد. و آزادانه دنبال کارها و مسئولیت‏های خویش است» (مطهری، 1373، ص 100ـ101).
قرآن کریم در دو مورد به این مطلب اشاره کرده است. یکی اینکه می‏فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیًما» (احزاب: 59): ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو که پوشش‏هایشان را به خود بپیچند که این، نزدیک‏تر است به اینکه به پاکی و عفاف شناخته شوند که از طرف افراد هرزه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خداوند آموزگار و مهربان است.
ام سلمه، همسر پیامبر گرامی اسلام می‏گوید: هنگامی که این آیه نازل شد،زنان انصار در موقع خروج از خانه، چنان خود را در پوشش سیاه می‏پوشیدند که گویا روی سر آنها کلاغ نشسته بود و چون کیسه‏ای سیاه به خود پوشانده بودند که سراپایشان گرفته بود (طباطبایی، 1370، ج 16، ص 517).
بنابراین بی‏حجابی و بدحجابی، برای زن‏ها ایجاد مزاحمت می‏کند؛ اما هنگامی که اهل حجاب باشند، مزاحمتی بر آنان نیست.
در آیه دیگر خداوند می‏فرماید: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب: 33): در سخن گفتن خضوع نکنید که آنکه دلش بیمار است، طمع می‏کند و سخن نیکو بگویید.
در حقیقت آنچه مورد نهی و منع است، تحریک و تطمیع است؛ به سخن خاضعانه باشد یا به هر نحوی دیگر.

6. پاکی و طهارت

در قرآن مجید، در موارد بسیاری تصریح شده است که فلسفه فلان حکم طهارت است؛ مثلاً درباره زکات می‏گوید: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم» (توبه: 103): از اموال ایشان زکات بگیر تا آنها را طهارت بخشی.
خداوند نمی‏خواهد که شما را به مشقت بیندازد، بلکه می‏خواهد که شما را طهارت بخشد. درباره اینکه نباید زن‏های مطلقه را با سخت‏گیری‏ها و اشکال‏تراشی‏ها از ازدواج مجدد بازداشت، می‏فرماید: «ذَلِکُمْ أَزْکَی لَکُمْ وَأَطْهَرُ» (بقره: 232).
هنگامی که در سوره احزاب، دستور می‏دهد که: هرگاه از زنان پیامبر چیزی می‏خواهید از پشت پرده بخواهید، می‏گوید: «ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»: این برای طهارت دل‏های شما و دل‏های آنها، مفیدتر است (احزاب: 53).
هنگامی که به مردهای مؤمن، دستور فروپوشیدن چشم و عورت، از نظر و آمیزش نامشروع می‏دهد، می‏گوید: «ذَلِکَ أَزْکَی لَهُمْ» (نور: 30): این برای رشد و تکامل ایشان، سودمندتر است.
در اسلام، اصل، پاکی و طهارت قلوب و ارواح است و هر کاری که به این اصل لطمه بزند، مردود و مبغوض است. پاکی و طهارت زن، رمز موفقیت او در خانواده و اجتماع است. چنین زنی برای شوهر همسری ایده‏ال، و برای فرزندان، مادری نمونه و برای جامعه خدمتگذاری قهرمان است.
اگر پاکی را از زن بگیری، همچون علف سبزی است که در مزبله روییده و نفرت‏آور است و اگر پاکی را به او ارزانی بداری، گوهر یکتای عالم خلقت و مفخر خانواده و اجتماع است. زنی که در بستر و پوشش خود باقی بماند، همواره شکوه و طراوت دارد و به دست بدخواهان، پرپر و تباه نمی‏شود؛ اما زنی که از بستر و پوشش، بیرون آید و دامن بگسترد، خزان وجود خود را اعلام کرده و ارزش زنانگی خود را از دست می‏دهد (مصطفوی، 1369، ص 59ـ61).

7. نقش دفاعی حجاب

در این مقام بجاست بار دیگر، به نقش و اهمیت حجاب و پوشاندن زن خود را از مردان بیگانه، توجه گردد که اگر همراه با ایمان و تقوا باشد، صددرصد از کید و مکر و اغفال و فریب مردان پست و پلید در امان توانند بود؛ زیرا از برکت ایمان و تقوا، یعنی حجاب درونی، فاسدان بر دل او راهی ندارند تا در آن نفوذ کرده و آن
را منقلب سازند؛ صرف نظر از اینکه به جهت محجوب بودن و پوشیده ماندن اعضا و جوارح حساس و حتی صورت زن از اغیار، نه مورد توجه مفسدان و اغفالگران واقع می‏شود و نه آنان به زنی که مورد توجه واقع نشده طمع می‏یابند تا زحمت دسیسه‏چینی و اغفال او را به خود دهند؛ و اگر زن از مراتب کمال ایمان و تقوا هم بی‏بهره باشد، باز حجاب ظاهری و چادر سیاه که کمتر از بی‏حجابی و چادر رنگی جالب توجه است، در رفع بلا نقش مؤثری دارد و همین اصل با وجود نوسانات شدید «زن‏ربایی» و تعمیم آن، باز در نجات زن از مهلکه بی‏تأثیر نمی‏تواند باشد؛ چراکه وقتی زن خود را با پوشش و آرایش جالبی عرضه نکرده و خودنمایی نکند، طمعی بدان شدت در دل‏های پست و پلید و بیمار ایجاد نمی‏شود که مورد توجه و سوء استفاده دیگران قرار گیرد. حجاب دفاعی است عاقلانه و خود در حکم «علاج واقعه را قبل از وقوع کردن» و پیشگیری از خطر است؛ اما به صورت بسیار مؤقرانه و محترمانه؛ همراه با حفظ عزت نفس و عفت و عصمت و شرافت حقیقی زن که در غیر این سنگر، تحصیلش یا حفاظتش از جمله محالات است.
اینک در این مقام بار دیگر باید یادآور شویم که: هر زن هشیار و بیدار و پاک‏دل و پاک سرشت، پس از درک «موقعیت دردناک و خطرناک حیاتی و اجتماعی خود در میان انبوهی از وحشیان و درندگان اسیر شهوات خویش» حتی اگر از ترس اهریمنان و برای ایجاد نفرت در آنان به جای حجابی از پارچه سیاه، حجابی از کرباس یا پارچه‏ای مندرس برگزیند و در ملأ عام ظاهر گردد، خلافی نکرده است؛ چرا که بیش از هر چیز برای هر زن شرافتمندی، برخورداری از امنیت و رهایی از تألمات روحی ایجاد شده از وحشیگری‏های مردان بی‏بندوبارحائز کمال اهمیت است؛ نه نگاه و نظر و توجهات مردان و زنان دیگر به جهت پوشش و آرایش جالب توجه او! پس اگر زن مسلمان به‏جای آن‏چنان افراط و تفریط‏ها، از آن میان برای استتار خود از دیده‏های تیزبین شهوت‏بار و ناگوار مردان دیوسیرت، سیاه‏پوشی را ترجیح دهد، هنوز راه و روش دفاعی ساده و بی‏تکلفی را انتخاب نموده است که از راه و روش زنان آلمانی و آموزش دفاعی فنی و همراه بردن اسپری‏های حامل گازهای اشک‏آور و اسلحه‏های گوناگون سرد و مانند آنها به مراتب عاقلانه‏تر و محترمانه‏تر است (اردوبادی، 1374، ج 3، ص 75).

8. حجاب و جاذبه

اصولاً ارتباط کمتر و دوری از شی‏ء مطلوب، جذابیت آن را بیشتر می‏کند. مثلی است معروف که می‏گوید: «دوری و دوستی»؛ بنابراین پوشش زن جذابیت او را در نظر مخالف بیشتر می‏کند و تلاش پیگیرش را برای وصال فزونی خواهد بخشید. شکوفایی ذوق‏های ادبی، نگارش داستان‏هایی نظیر لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین و... همه در سایه حجاب زن و مهجوری مرد تحقق یافته است؛ پس حتی اگر زنان خواهان تحکیم موفقیت و افزایش محبوبیت خویشند، باید آن را در پناه حجاب به دست آورند (محمدی آشنایی، 1370، ص 41).
آلفرد هیچکاک، با تجربه‏ای که در فن فیلم‏سازی دارد، می‏گوید: من معتقدم زن باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد؛ یعنی ماهیت خود را کمتر نشان دهد و بگذارد مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد.
زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب، خودبه‏خود جذاب می‏نمودند و همین مسئله جاذبه نیرومندی به آنها می‏داد؛ اما به‏تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‏دهند، حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان می‏رود و همراه آن از جاذبه جنس او هم کاسته می‏شود (شیرازی، 1362، ص 78).

9. حجاب و جواهرات

زن ایده‏آل اسلام که بهشت جایگاهش خواهد بود، همچون یاقوت و مرجان و سایر جواهرات اصلی است که جواهر فروشان آنها را در پوشش مخصوص قرار می‏دهند تا همچون جواهرات بدلی به‏آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرد: «فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ؛ فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ» (الرحمن: 56ـ58): در آنها زنان زیبا و باحیا هستند که پیش از آنان دست هیچ‏کس به آنها نرسیده، گویی یاقوت و مرجانند. کدام با ارزش‏ترند؟
زن ایده‏آل قرآن «کامثال اللؤلؤ المکنون»؛ یعنی مروارید پوشیده در صدف یا جواهرات بدلی است که در هر جا بدون پوشش به چشم می‏خورند (شیرازی، 1362، ص 85).

10. حجاب و حس احترام

باید توجه داشت که هم رفاه حال زن و هم صلاح و مصلحت خود مرد (از نظر سلامت نفس و سعادت واقعی او) در آن است که ارزش وجودی زن را به معیار و الگوهای آسمانی دریابد و درک کند تا در مراعات حریم حرمت او، خود را موظف به خویشتن‏داری بداند و در این صورت تماس از ورای حجاب همراه با پاک‏نگری
کافی است که هم زن را در جامعه تبدیل به موجودی شایان احترام نماید و هم مرد را از گزند و و آفت دیدار جمال زن ـ که خود در حکم دامی است بر سر راه صاحبان قلوب پاک و آفتی برای صاحبان ایمان واقعی ـ مصون دارد؛ زیرا زیبایی به طور اعم در طبیعت حد و مرزی ندارد و به قول کانت: «زیبایی غایتی است که غایت ندارد» و نمی‏توان باور کرد که از کثرت دیدار و برخورد با جمال زن، مردی بتواند آنقدر بدان خو بگیرد و عادت نماید که دیگر کمترین حساسیتی در مقابل هیچ چهره زیبایی از خود نشان ندهد و اگر در غرب مردانی پیدا می‏شوند که بعد از پشت سرنهادن دوران جوانی سر تا پا آلوده و غرق در شهوات، به زن بی‏اعتنا هستند، این بی‏اعتنایی نتیجه عادت به زن نیست، بلکه ناشی از نفرت نسبت به زن است در اثر افراط در بوالهوسی و روابط افراطی نامشروع رایج در غرب که با مسئله «بی‏اعتنایی از روی خویشتنداری و معرفت و بصیرت نسبت به زن» بسیار فاصله دارد.
ناگفته خود پیداست که اگر مرد از ایمان و تقوای حقیقی بهره‏مند باشد، حس احترام او نسبت به زن صرفا از روی درک و فهم و بصیرت و معرفت می‏تواند باشد که در آن زشتی و زیبایی یا پیری و جوانی زن نمی‏تواند نقشی داشته باشد؛ همان‏طور که در تماس محترمانه از ورای حجاب، زشتی و زیبایی زن نمی‏تواند در ایجاد حس احترام علت و سبب به شمار رود؛ ولی آیا ادعای ایمان و تقوا از هر مردی قابل قول صاحبان افکار و عقول سلیم و آگاه می‏تواند باشد؟ بلکه باید آثار و علائم چنان ایمان و تقوایی، در تمام اعمال و رفتار و افکار و حالات چنان مردی منعکس و متجلی گردد و نه در یک مورد بخصوص! امتیاز تماس مرد از ورای حجاب در آن است که اگر احترامی هم نسبت به زن مرعی بدارد، مسلم است که آن حس احترام حقیقی بوده و ارتباطی با جمال زن ندارد؛ زیرا از زشتی و زیبایی او خبر ندارد و بالعکس در بی‏حجابی این مشکل اساسی در روابط اجتماعی زن و مرد همواره باقی است که در رویارویی با زنی که از جمال و زیبایی بهره‏ای دارد، ناخودآگاه حس احترام و خضوع و خشوعی محیلانه به هر مرد بوالهوسی دست می‏دهد تا نظر طرف را به خود معطوف دارد، تا آنجا که اگر زنی فاقد چنان امتیازی باشد، با سردی و بی اعتنایی با او برخوردار می‏نماید و یا با احترام تصنعی و ریایی روبرو می‏شود که مفهوم مخالفش به سهم خود چیزی جز هتک حرمت و تحقیر و توهین به زن نمی‏تواند باشد.
زیرا به زبان خود گویای این حقیقت است که از نظر وی زن تنها به خاطر جمالش ارزش دارد و بس و گرنه چنگی به دل نمی‏زند! و این بزرگ‏ترین تحقیرها و توهین‏هاست به عالم بانوان که اگر از جوانی و جمال و زیبایی بهره‏مند بودند، در پیش هر مردی عزیزند و گرنه موجودی هستند پست و بی‏ارزش! (اردوبادی، 1374، ج 3، ص 169 و 170)

11. حجاب و سلامت جسمانی

حجاب، زمینه فساد را که عامل اصلی بیماری‏های مقاربتی است، از بین می‏برد و از این طریق نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا می‏نماید. به آمار ذیل توجه نمایید. اگرچه از زمان انتشار آن مدت‏ها گذشته است، ولی به‏خوبی گویای یکی از عوارض فساد می‏باشد. طبق تحقیقاتی که در ایالات متحده به عمل آمده، روی هم رفته نود درصد مردم این کشور به بیماری‏های مقاربتی مبتلا می‏شوند. از این رقم عده‏ای که در بیمارستان‏های رسمی آمریکا معالجه می‏شوند،
بالغ بر 360 هزار نفر می‏باشند. از تمام بیمارستان‏های ایالات متحده 650 بیمارستان تنها به امراض مقاربتی اختصاص داده شده است؛ در حالی که معادل یک و نیم برابر افرادی که در این بیمارستان‏ها معالجه می‏شوند، به پزشک‏های خانوادگی و خصوصی مراجعه می‏نمایند (محمدی آشنایی، 1370، ص 45).
سالانه 30 الی40 هزار کودک بر اثر بیماری‏های مقاربتی موروثی می‏میرند و میزان تلفاتی که از این بیماری‏ها در ایالات متحده ناشی می‏شود، از مجموع کلیه امراض مختلف غیر از سل بیشتر است (همان).
دکتر آمبروس لینگ که از مقامات صلاحیت‏دار درباره بیماری‏های آمیزشی است، اعلام کرد از سال 1957 به بعد بیماری‏های آمیزشی در بین جوانان کم سال افزایش قابل ملاحظه‏ای یافته است. در میان پسران 15 تا 19 سال 3/67 و مقدار افزایش در میان دختران که همین سن را دارند، 4/65 درصد شده است (همان).

12. حجاب و شجاعت حقیقی

حال با در نظر گرفتن اصول و با دسترسی به مسلمات نامبرده فوق، باید روشن شود که آیا حجاب نشانه جبن و ترس یا معلول سوءظن بیجا نسبت به مرد بوده و متقابلاً بی‏حجابی در زن عادی نیز نتیجه شجاعت و شهامت است و یا واقعیت امر به غیر از این تواند بود؟
پاسخ روشن است و نیازی به بحث و استدلال نیست که شهامت و شجاعت کذایی در زن بی‏حجاب یا نتیجه غفلت و جهالت اوست و یا معلول سنخیت روحی او با روح مرد؛ یعنی نتیجه تغییر و تحول روحی و دوری از فطرت اولیه پاک زن تحت تأثیر شرایط زمان، که نه متوجه تحقیرها و توهین‏ها و کم حرمتی‏های ناشی از نگاه‏های آلوده مردان لاقید و لاابالی می‏گردد و نه نگران از دست دادن مواهب روحی و طبیعی خود، آن‏هم به حدی که به‏راحتی قادر است نگاه‏های شهوانی مردان را تحمل نماید و یا از روی کوته‏فکری و غفلت و جهالت، نظر و نگاه آلوده همه مردان را تأویل و تفسیر نموده، حمل بر صحت نماید تا در نتیجه، در برخورد و تماس مستقیم با مردان مختلف کمترین احساس ناراحتی ننماید؟ (اردوبادی، 1374، ج 3، ص 187)
آیا با وجود این همه گزارش و آمارهای مستند نامبرده در مورد عدم امنیت کامل برای زن در سرتاسر جهان، می‏توان پذیرفت که خوش‏بینی و یا چنان شجاعت زن در این مقام از روی واقع‏بینی و مآل اندیشی بوده و از اصالت کاملی برخوردار است! بالعکس معلول جهالت و ناآگاهی و بی‏خبری زن بی‏حجاب و یا محصول انحراف و بلکه انحطاط روحی و اخلاقی در زن است، آن هم به حدی که از درک فساد نیت و آلودگی نگاه‏های شهوانی مرد، به علت سنخیت روحی، احساس هیچ‏گونه ناراحتی و ناامنی نمی‏نماید و بلکه برعکس خود نیز از آن احساس خوشی و خرسندی می‏کند! که به سهم خود گواه است بر فاسد شدن روح زن و ضایع شدن مواهب خدادادی او و تغییر ماهیتش و بالاخره گم کردن «شخصیت و هویت» اصلی خویش در لابلای مفاسد اخلاقی جامعه؛ و این نیست مگر محصول شجاعتی ناشی از جهالت!
همچنین است معنی ترس زن باحجاب از مرد، به علت علم و آگاهی از غایت مراتب ناامنی ظاهری و باطنی از ناحیه مردی که به این سادگی نمی‏تواند میل خود را مهار کند و از جمال هر زنی در گذرد و نیز مراقبت‏ها و پیش‏بینی‏های لازم و پیشگیری از ناامنی‏هایی است که در ذات چنین ترس و خوفی خود ناشی از دو امتیاز روحی و اخلاقی موجود در او است:
یکی شهامت و شجاعتی است که در مهار نفس و پیشگیری از خودنمایی و عرضه خود به هر مرد و نامردی دیده می‏شود و دیگری حصول علم و معرفت در احوال خود و دیگران و درک موقعیت زمانی خویش است؛ یعنی با علم و آگاهی کامل نسبت به ناامنی جهان و درک ارزش‏ها و سرمایه‏های والای خدادادی (عفت و عصمت و عاطفه) در مقام دفاع از عزت و شرف و ارزش و احترام خود و حفظ کامل عفت و عصمتش، حجاب را به عنوان سنگر دفاعی و وسیله مقابله با آن شهوات و هوس‏های حیوانی اغیار، انتخاب می‏نماید؛ پس مسلم است که وقتی «خوف یا ترس» از روی معرفت حاصل شود، می‏تواند خود از شجاعت سرچشمه بگیرد؛ بخصوص وقتی که زن حد اعلای شجاعت را در اعمال و رفتار خود عملاً نیز نشان داده باشد؛ چه اینکه خود حجاب نشانه اعراض از خودنمایی و عرضه زن است به مرد بیگانه.
بنابراین شجاعت و شهامت واقعی از آن زنی است که از عهده مهار نفس برآید و از میل خودنمای و جلب نظر مردان با پوشش و آرایش شهوت‏انگیز در جامعه بپرهیزد و به قول گاندی: «خود را به منظور جلب شهوت مرد نیاراید و زیر ننگ چنین خفتی نرود» و آنگاه که از عهده نفس اماره‏ای برآمد ـ که او را به سبب دسترسی به امتیازاتی چون جمال و مال و منال و زر و زیور و پوشش بدن‏نما و آرایش شهوت‏انگیز از خود بیخود کرده و وادار می‏ساخت تا با عرضه کردن خود به بدترین وضعی، آتش حسرت در دل پیر و جوان بیفروزد ـ می‏توان گفت در چنین شرایطی او از یک شجاعت واقعی و شهامت اخلاقی حقیقی برخوردار است؛
و برعکس ترسو و جبون و بزدل و بی‏شخصیت زنی است که می‏ترسد اگر مردان بیگانه ولو از روی میل و شهوت، عنایتی به او نکرده و نسبت به او بی‏اعتنا باشند، او از جرگه آدمیت خارج شود و به دست فراموشی سپرده شود؛ پس ترسو، جبون و محروم از فضیلت روحی و اخلاقیِ «شهامت و شجاعت»، زنی است که از خود رأی و اراده‏ای نداشته باشد و از ادراک درست و اعتماد به نفس آنقدر محروم مانده باشد که اینک دهن‏بین و سردرگم و تابع اراده دیگران گشته است و چون او از خود تصمیم و اراده مستقلی ندارد، در انتظار نشسته است تا دیگران برایش تصمیم بگیرند.
اما با بی‏حوصلگی تمام از این انتظار ظاهرا طولانی، خود با پوشش و آرایش شهوت‏انگیز، در هر حال می‏خواهد نظر مردان بیگانه را به خود جلب نماید؛ بنابراین اگر زن در جست‏وجوی جا و مقام ارزشمند حقیقی خود در جامعه است و می‏خواهد همواره محترمانه مورد توجه همگان باشد و به صورت واقعی از احترام لازم در جامعه برخوردار باشد، در این صورت ابتدا باید از شهامت کذایی (بی‏حجابی و انواع بی‏عفتی‏ها) صرف نظر نماید و قبل از همه، خود، عنایتی به حفظ عفت و عزت نفس خویش داشته باشد و پس از مهار کردن میل و هوس «خودنمایی» با پوشش و آرایش و ادا و اطوار تحریک‏آمیز که از جمله عوارض روحی همه زنان خودخواه و از خودراضی است، قهرا در سایه پاکی و پاکدامنی به فضیلت مهمی به‏مانند شهامت اخلاقی و عفت و عصمت و عزت نفس، دست خواهد یافت که از جمله نشانه‏های مسلم شجاعت و شهامت حقیقی به شمار می‏رود (اردوبادی، 1374، ج 3، ص 189ـ193).

نتیجه

اثبات تقدّس و تجاذب‏های حجاب و عفاف در متون دینی سبب‏ساز گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در بین زن و مرد جامعه خواهد شد و سالم‏سازی نهادهای اجتماعی بدون توجه به حجاب و فواید آن امکان‏پذیر نیست. اهمیت شناسایی حجاب سرچشمه در ضرورت پردازش شخصیت معنوی‏زا دارد و خلأ محسوس عدم وجود الگوهای مناسب برای حجاب و عفاف سبب انتخاب الگوهای نازل حجاب در جامعه می‏شود. اصلاح هندسه‏های معرفتی در خصوص ترویج مسئله حجاب و عفاف مستلزم ارائه فواید و آثار آن است؛ چه اینکه فواید حجاب در حدّی است که بدون آن فرد و جامعه دچار لغزش و آسیب جدی خواهند شد.

منابع

154. اردوبادی، احمد صبور، آیین بهزیستی اسلام، خودآرایی، پوشاک سیاه و مسئله حجاب، [بی‏جا]، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1374.
155. بشر، سید عبدالله، ترجمه کتاب اخلاق، محمد رضا جباران، [بی‏جا]، هجرت، چاپ هفتم، 1380.
156. پاینده، ابوالقاسم، ترجمه نهج الفصاحه، قم، جاوید، چاپ سوم، 1373.
157. حر عاملی، محمد بن حسین، تفضیل وسائل الشیعه، قم، مهر، 1370.
158. خمینی، روح‏الله، ترجمه تحریر الوسیله، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1373.
159. رضی، شریف، متن کامل نهج‏البلاغه، محمد بهشتی، [بی‏جا]، شهریور با همکاری تابان، چاپ سوم، 1379.
160. روحانی علی آبادی، محمد، داستان‏های عبرت‏انگیز از زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام ، [بی‏جا]، سازمان تبلیغات خودکفایی بسیج، چاپ دوم، 1378.
161. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، [بی‏جا]، دارالحدیث، چاپ دوم، چاپ اول، 1377.
162. شیرازی، عبدالکریم، مظلومیت زن در طول تاریخ، ترجمه لاله بختیاری و محمد حسن تبرائیان، [بی‏جا]، [بی‏نا]، چاپ اول، 1364.
163. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1370.
164. فرید تنکابنی، مرتضی، راهنمای انسانیت، [بی‏جا]، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1376.
165. قزوینی، سید محمد کاظم، فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، علی کرمی، چاپخانه سپهر، چاپ دوم، 1377.
166. کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، قم، جاوید، 1381.
167. محمدی آشنایی، علی، مسئله حجاب، [بی‏جا]، ارم، چاپ دوم، 1370.
168. مصطفوی، سید جواد، حجاب و آزادی، مجموعه سخنرانی و کنفرانس زن، [بی‏جا]، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1369.
169. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، [بی‏جا]، صدرا، چاپ چهلم، 1373.

پی نوشت ها:

1 سطح سه حوزه، مدرس دانشگاه.
2 کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی.

مقالات مشابه

بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن

نام نشریهپژوهش نامه معارف قرآنی

نام نویسندهاکبر رهنما, زهرا علی‌اکبرزاده ارانی, مجید خاری آرانی

گستره حجاب در قرآن

نام نشریهفصلنامه بینات

نام نویسندهفرزانه غفاری